۱۸
شهریور
۱۴۰۴
شماره
۵۹۷۹
عناوین صفحه
هگمتانه، گروه فرهنگی: همدان شهری با گذشتهای زیبا و دلنواز؛ شهری پر از یادهای مهربان؛ پر از واژههای کهن و سالخورده است. این روزها در پس گذر زمان و ایجاد زندگی مدرن، خیلی وقتها یادمان میرود پدربزرگها و مادربزگهایمان چگونه زندگی میکردند. خیلی از نوجوانان و جوانان امروز کلمات متداول در همدان قدیم حتی به گوششان نرسیده است و باز هم این کلمات و واژههای قدیمی هستند که میتوانند خاطرات گذشته را برایمان زنده کنند و به کمک جوانترهایمان بیایند تا بشناسند راه و رسم زندگی را در گذشته شهرشان.
در این بخش به معرفی برخی کنایات و ضربالمثلها که در همدان قدیم مصطلح و پرکاربرد بوده است پرداخته میشود.
آشِ تازه بِراش پُخدَن: آش تازه برایش پختهاند. یعنی برایش مشکل و درد سر تازهای درست کردهاند.
آشِ خالِته بُخوری پاته نِخوری پاته: آش خالهات است، بخوری یا نخوری به پایت حساب میشود. در مواقعی به کار میرود که فرد الزاما یا اخلاقا باید کاری را انجام دهد.
آشِ خودشه مُخوره، حلیم حَژ عباسِ به هم میزِنه: آش خودش را میخورد، حلیم حاج عباس را به هم میزند. یعنی با کار مردم کار دارد و فضولی میکند.
آش خوره: آش خور است. یعنی تازه وارد کار یا جایی شده است.
*در ارائه این مطالب از کتاب فرهنگ اصطلاحات عامیانه همدانی تالیف محمد علی نوریون– انتشارات سوره مهر بهره گرفته شده است.